سخنی با طرفداران میر حسین موسوی
ضمن احترام به جهت گیریهای سیاسی، عقاید و انتخاب طرفداران موسوی لازم میدانم به عنوان یک فعال سیاسی که حداقل ده سال عضو فعال حزب سبزهای سوئد بودهام(ضمنا آذری هم هستم) نکاتی را با هم وطنانم در میان بگذارم. موسوی بعد از ۲۰ سال سکوت در مقابل ظلم و ستم به گفته خودش احساس خطر کرده و وارده رقابت در انتخابات غیر آزاد و دمکراتیک شدند. ایشان کاندیدای انتخابات در یک سیستم انتخاباتی شدند که هیچگونه سنخیتی با معیارهای یک انتخابات آزاد و دمکراتیک ندارد. جالبتر اینکه ایشان با آگاهی از دوره باطل در این سیستم انتظار رفتار دمکراتیک از آن را دارند! ایشان از دغدغههای خود نسبت به حفظ آرمانهای خمینی و انقلاب به یغما رفته مردم ایران سخن گفتند. موسوی از مرزبندیهای خود با لیبرلها و از نزدیکی خود به کسانی که آزادی و حقوق بشر را از مردم ایران سلب کرده اند، سخن گفتند. ایشان کمترین سخنرانی را در طول تبلیغات انتخاباتی خود در مورد آزادی و حقوق بشر را داشتند. بالاخره رفتار غیر انسانی رژیم اسلامی حاکم بر ایران آنقدر عریان بود که حتا موسوی هم باور کرد که این سیستم قابل اصلاح نیست.ولی با وجود همه اینها هنوز منتظر گرفتن مجوز از این سیستم برای برگزاری تجمع و گردهمایی هستند! ایشان از مردم میخواهند که فریاد الله اکبر سر دهند، نه ایران ایران آزادی.اگر آقای موسوی معتقد به آزادی و حقوق بشر هستند چرا پیشاپیش مردم در خیابانها حرکت نمیکنند، مگر غیر از اینست که ایشان نگرانند که مبادا خشم و نفرت سی ساله مردم ایران از رژیم سرکوب و ستم باعث سرنگونی آن شود؟ من تاکنون در هیچ انتخابات غیر آزاد و دمکراتیک شرکت نکردهام و نخواهم کرد که به برگزار کننده گان آن مشروعیت بدهم.تحولات روزهای قبل از انتخابات مرا نگران کرد، ولی تحولات بعد از آن مرا نگرانتر.من به این دلیل نگرانم که آقای موسوی با صحبت از حفظ آرمانهای خمینی شروع کرد و امروز خانم زهرا رهنورد با دعوت به سوگواری برای جان با ختگان راه آزادی در کنار قبر خمینی ادامه میدهد.آیا درست است که از جان گذشتگی مبارزان راه آزادی را به سوی حفظ آرمانهای خمینی هدایت کنیم؟آقای موسوی آیا واقعا معتقدید که جوانان ایران میخواهند مثل شما زیر سلطه حکومت اسلامی زندگی کنند؟ در این صورت کاملا در اشتباه هستید. من باور دارم که هموطنانم از ظلم، ستم و تحقیر ارزشهای انسانیشان به ستوه آمدند و میخواهند ریشه آن را برای همیشه از بین ببرند و ایرانی آزاد و آباد بسا زند.خوشبختانه این مهم روز به روز آشکار تر میشود.
نداهای به خون خفته عزیز آسوده بخوابید خون تان به هدر نخواهد رفت، سحر نزدیک است.ننگ به نیرنگ آنان که خون جوانان وطن از چنگشان میچکد.
شاید عزیزانی بگویند که الان وقت انتقاد نیست، ولی من باور دارم که غفلت از نقد خطرناک است.
۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر