ندا، کاش پیش ات بودم و در آخرین لحظه دستانت را میگرفتم. خواهرم بیتو از زندگی بیزار شدم. حتما تو هم بدون آزادی از زندگی و دشمنان آزادی بیزار شده بودی. خواهرم وقتی دستان نازت را میبینم که رو به ا سمان آخرین وداع را میکنی، دلم خون میشود. خواهرم تو با خونت جوانههای آزادی را آبیاری کردی. خواهرم قسم به آزادی اگر ذرهای از آرمانهای تو کوتاه بیایم...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر