دنبال کننده ها

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

"پسر! نگاه کن! خمینی اینجا نیست!"

اولان ! باخ! خمینی بوردا داییل !

با وجود اینکه من قبل از امدن به سوئد هم افکار لیبرال- سکولاریستی داشتم، باز هم سایه زندگی زیر یک حکومت ایدئولوژی بالای سر من بود. دلیل بارز این مساله، اتفاقی است که برای خود من افتاد و برای اولین بار اون سایه را احساس کردم. اون هم زمانی بود که تقاضای پناهندگی در سوئد داده بودم و در طول مدت انتظار برای جواب درخواست، در کلاسهای یادگیری زبان سوئدی شرکت می کردم. جریان از این قرار بود که یک روز یکی از معملمان زبان سوئدی ما که خانم هم بود، فیلمی را به نمایش دراورد که م به یادگیری زبان ما کمک کند. در این فیلم، صحنه هایی بود که خانمی را در حال برهنگی کامل نشان می داد، چون کلاس ما مختلط بود، من از دیدن این صحنه ها شرمسار می شدم و رویم را بر می گرداندم و از دیدن این صحنه ها امتناع می کردم. تا اینکه یکی از همکلاسی ها و دوست صمیمی ترک تبار من، متوجه رفتارهای من شد و جمله ای را به زبان آورد که من هرگز فراموشش نمی کنم و به عمق فاجعه زندگی در زیر سایه حکومت ایدئولوژیک پی می برم. ایشان با دیدن رفتارهای من، واکنش نشان داده و به من گفت: "پسر! نگاه کن! خمینی اینجا نیست!" این جمله مرا به سختی تکان داد و باعث دگراندیشی بیش از پیش من شد. امیدوارم شما هم از این تجربه استفاده کرده و به فاجعه زندگی در سایه حکومت ایدئولوژیک بیاندیشید. یادت بخیر زکی که این جمله را به من گفتی. امیدوارم هر جا که هستی، خوش باشی.